در بخش دوم مبحث رنگ (شماره پیشین) کلیاتی از نظرات علمای طب سنتی و بزرگان علوم طبیعیه در چگونگی طراحی و ساخت حمام علیالخصوص در فضاهای خاص برای امور خاص چون برگزاری مراسم حمام دامادی، حمام زایمان، حنابندان و حتی علوم حفظالصحه همچون حجامت، رگزنی و... به میان آمد و بنابر آن شد که چرایی و چگونگی احداث هر یک از این فضاها را به اقتضای هدف آن به بررسی بنشینیم.
فضادرمانی شاخهای از روشهای طب امروزیست. طبق بررسیهای پژوهشگران، تاثیر خصوصیات محیط فیزیکی مناسب در طراحی فضا میتواند سلامت جسمی، روحی و روانی افراد را تامین کند. حال چنانچه با دقت نظر عمیقتری بنگریم این روش درمانی در طراحی و ساختار فضاهای مختلف حمامهای سنتی لحاظ شده است. درهمین راستا است رنگدرمانی، تصویردرمانی، حکایتدرمانی و....
آورده شد که بزرگان علوم طب و طبیعه و حفظالصحه، جملگی بر اخلاط چهارگانه صفرا و بلغم و سودا و دم (خون) و عناصر اربعه آب و خاک و آتشوباد (هوا) اجماع داشته و هریک از فضاهای گوناگون حمام را مناسب استقرار آن کسانی میدانند که درگیر یکی از اخلاط چهارگانه میباشند. مثلا شخصی که مزاج سودایی دارد مناسب است بیشتر در سربینه بسر برد که فضایش سرد و خشک است و از دیگر فضاها در حد لازم و جبراً گذرا استفاده نماید.
حال چنانچه به بررسی فضای سربینه بپردازیم. خواهیم دید که این فضا از رطوبت نسبی بسیار کمتری نسبت به دیگر فضاها برخوردار است و فضایی خشک محسوب میشود. گرمای آن نیز نزدیک به دمای خارج حمام میباشد. پس در چنین فضایی که سردی را باید تداعی کند رنگی بهتر از رنگهای سرد چون آبی لاجوردی، فیزوزهای در زمینهای بژ(خاکی) منظور نمیشود. خصوصا که حوض پر از آب با کاشیهای آبیرنگ و فوارهای که سردی توأم با آرامش صدای آب را در ذهن متبادر میکند به دیگر خصوصیات فضای سرد و خشک میافزاید. چنانچه فراوانی نور تابیده از گلجامهای سقف نیز وارد صحنه شده و نقوش مقرنس و نقاشیهای مجالس عیش و طرب را نمایانتر سازد آن سکون و آرامشی که طبع سودایی در پی آنست را مهیا کرده است.
اینجاست که طراحان و نقاشان، به استادان کاشیکار، نقوشی را دیکته میکنند که منطبق بر اصول و نظرات علمای طب و آشنایان علوم حفظالصحه باشد. همچون نقش سربازی نگهبان ایستاده بر ستونهای سربینه حمام چهارفصل اراک با زمینه آبی و رنگهای غالبا سرد و آرامشبخش که به بیننده حس امنیت را نیز القا میکند. اطراف این ستونها را از ارههایی با نقوش هندسی ملون به الوان آبی لاجوردی، فیروزهای، زرد، سفید و.....همگی رنگهای سرد و آرامشبخش که مجموعا فضای مناسبی را برای استقرار طبع سرد و خشک سوداییان فراهم میآورد.
انتخاب نقاشیهایی چون مجالس طرب و یا داستانهای رمانتیک لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد یا صحنههایی از داستانهای شاهنامه و یا نشانههایی از مظاهر تمدن آن روزگار ازقبیل دوچرخه و ماشین و... در بعضی حمامها چون حمام مهدی قلی بیک (حمامشاه) در مشهد ذهن سودایی را از فضای حمام به بیرون کشانده و از گرما و رطوبت آن دور میسازد. فیالمثل در حمام ابراهیمخان کرمان بعد از ورود به رختکن در بالای ورودی طرح کاشیکاری شده از خوان هفتم شاهنامه یعنی جنگ رستم و دیو سفید منسوب به استاد موسیقی کرمانی ساخته نیمه اول قرن سیزدهم هـ .ق قرار دارد.
درحقیقت وجود این نقاشی در سربینه و خصوصا جانمایی و انتخاب محل مناسب آن در بالای سردر ورودی که هنگام خروج از حمام جلوهگری میکند. به مفهوم شکست دیو سفید است که سمبل پلیدی، پلشتی و بدیهاست. انسانی که باتن کثیف و روحی خسته به حمام آمده، یورشی رستموار به دیو پلشتیها برده و حالا با جسمی تمیز و روحیهای شاد و مفرح از حمام خارج میشود. اینگونه است که جانمایی مناسب هر تابلو و هر نقش مفهوم واقعی آن نگاره را گویاتر و موثرتر بیان میکند.
فضای سرد و تر: این فضا در حمامهای وسیع و غالبا در شهرهای بزرگ چون مشهد، اردبیل، تبریز، اصفهان و... وجود داشته است. در این فضا استخر بزرگی گاه عمیق، حدود سه تا چهار متر عمق ساخته میشود که به چاله حوض معروف بوده است. فضای چاله حوض مطلوب نظر بلغمی مزاجهاست چراکه طبعی سرد و مرطوب دارند. این خلط با عنصر آب و فصل زمستان مطابقت دارد. رنگ مورد استفاده در خود استخر رنگ آبی بوده ولی نقاشیهای اطراف چاله حوض اکثرا صحنههایی از پهلوانان شاهنامه و غالبا با رنگهای سرد و مات در زمینه خاکی (بژ) میباشد که روحیه آرام، نرم و افتاده پهلوانی را نشان میدهد. صحنه کشتیها، زورآزماییها و پهلوانیها مدنظر استادان نقاش بوده است و نه صحنههای جنگ و کشتار، که اینگونه نقوش با روحیات و مزاج بلغمیان سازگاری ندارد و طبع گرمتری را میطلبد.
طبع سرد و تر از محیطهای گرم گریزان است و به دنبال فضاهای سرد در مجموعه حمام میگردد. پس چاله حوض همان مکان مطلوب است، استخری با آب سرد در کنار همطبعان که ساعتها، پیروجوان به شنا کردن و حتی انجام مسابقات و شرطبندی و... وقت میگذرانند و لذتی توأم با آرامش را تجربه میکنند.
فضای مناسب خلط دم (خون): فضایی بسیار گرم و مرطوب مخصوص طبع گرم و تر است. مزاجی که با عنصر باد (هوا) و فصل بهار مطابق است. از آنجا که صاحبان این خلط محیط گرم با رطوبت بالا را میپسندند، بهترین محل همانا خزینه حمام است که هم بسیار گرم است و مرطوب.
چون این فضا بهدلیل بخار زیاد و گرمای دایمی، همچنین فضای کوچک با سقفی کوتاه محل مناسبی برای اجرای نقاشی نمیباشد که بهندرت در بعضی حمامهای خواص از نقوش آجری و یا آهکبری در سقف استفاده شده است. ولی در برخی حمامها در قسمت ورودی خزینه نقوشی بر کاشی مشاهده میشود.
طبع چهارم صفرا میباشد. با عنصر آتش و فصل تابستان مطابقت دارد و فضای گرم و خشک را طالب است. برای چنین مزاجی فضاهای خلوت که در اطراف گرمخانه وجود دارد ساخته میشده است. گرمای کف و خشکی هوای این فضا موجب آن میشود که روح افراد بنا به گفته علمای طب سنتی به درون میل کند و سبب تشنگی، کاهش فشارخون، خواب آلودگی و حتی غش کردن میشود.
لذا برای بالا بردن فشارخون و متعادل کردن آن از نقاشیهایی با صحنه جنگ، شکار حیوانات درنده، مبارزه پهلوانان با دیو و اژدهها و یا صحنههای عاشقانه محرک استفاده میشده است و اینگونه با تحریک ذهنی افراد از افت فشارخون جلوگیری میشده و موجبات افزایش هوشیاری شخص نیز فراهم میآمده است.
مثلا در حمام ابراهیمخان کرمان در سمت چپ گرمخانه نقاشی جنگ رستم و سهراب را بر روی کاشی میبینیم. تراژیک بودن این داستان که درحقیقت برخورد دو اندیشه بدخواهی و بدپنداری و فریبکاری افراسیاب و نیکی و نیکاندیشی رستم که در این میانه قربانی شدن به ناحق سهراب حاصل این برخورد است، شور و هیجانی در بیننده برمیانگیزد که موجب غلیان روح و بالارفتن فشارخون میشود.
درنهایت باید اذعان داشت که حمامهای سنتی علاوه برآنکه مایه پاکی و زدودن چرکیهاست، موجب آرامش روحی نیز بوده است. طراحی حمامها رابطه نزدیک با علوم طبیعیه و طب سنتی داشته و درحقیقت افراد بهطور غیرمستقیم و ناخودآگاه از فواید و اثرات شیوههای رنگدرمانی، تصویردرمانی، فضادرمانی، حکایتدرمانی و... نیز بهرهگیری کرده و موجبات تلطیف روحیه آنان فراهم میشده است.