برای پرداختن به طراحی پروژه هر بنایی دو مبحث اصلی وجود دارد. یکی تاسیسات ساختاری و دیگری پروسه کاربردی برای هر ساختار. فیالمثال یک بنای مسکونی از مجموعه تاسیساتی تشکیل شده که هر یک کاربری خاصی دارد، ازقبیل آشپزخانه، حمام، سرویس بهداشتی، اتاقهای خواب و نشیمن و غیره که هر یک کاربری خاصی دارد و رابطه علت و معلولی ساختار و کاربری آن را تعریف مینمایند.
بدین معنی که در ورای هربخش فیزیکی سازه یک مفهوم کاربردی خاص نهفته است. چنانکه ساختار فیزیکی آشپزخانه صرفا برای مفاهیم آشپزی ساخته شده است و استفادههای دیگر مثلا خوابیدن در آنجا معنا و مفهومی ندارد و چنین است رابطه ساختار فیزیکی حمام، صحن حیاط و هر اتاق با مفاهیم کاربردی آنها. لذا برای احداث یک بنا رابطه ساختار و کاربری، عمده تعهد معمار و سازنده است.
در این راستاست احداث حمامهای ایرانی با طراحی چه متعهدانه معماران سنتی. همانهایی که در راه بهکارگیری المانهای ساختاری برای هماهنگی با پروسه کاربردی هر یک از المانهای نور، تهویه، رنگ، وسعت فضا (متراژ)، صدا، بهداشت و... با استفاده از ترفندهای بهکارگیری عناصر معماری برای تشویق به نظافت بدن، آرامش جسم و جان جهت تحریک و تلطیف کردن حواس پنجگانه مراجعین، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، تمامی ذوق و هنر خود را بهکار گرفتهاند.
همانگونه که در شماره قبلی مجله مقدمتا المانهای هدف اسپاها را برشمردیم و قرار بر این شد که ساختار یکایک آن المانها را با ساختارهای مشابه در حمامهای ایرانی مقایسه و تطبیق نماییم. اینک در این بخش مبحث نور و به طبع آن تهویه را مورد بررسی قرار خواهیم داد. البته پیش از ورود به مبحث اصلی لازم است برای آشنایی بیشتر عزیزان با واژهها و علل بهکارگیری تکنیکهای مختلف در سازههای خاص در جهت استفاده از نور در معماری ایرانی، علیالخصوص نور طبیعی را واکاوی نموده و بهصورت گذرا معرفی نماییم.
هر آنچه در پیرامون ماست زمانی قابل هویت و ادراک میشوند که قابل دیدن و رویت باشد و زمانی اشیاء قابل دیدن میشوند که نوری به آنها بتابد تا حجم، رنگ و دیگر خصوصیاتشان قابل درک باشد. پس نور از دو منظر به اشیاء هویت میدهد یکی از منظر فیزیکی و درک حسی (دیده شدن و حض بصر) و دیگری از منظر عرفانی و درک معرفتی و معنایی (زیباشناختی و حض درون). اینچنین است که وجود نور برای هویت بخشیدن و کاربردی کردن هر فضایی امریست ضروری.
پس در معماری ایرانی بالاخص در معماری حمامها جهت استفاده از فضاهای گوناگون، معمار مجرب نور مناسب همان فضا را تمهید میکرده است. علیالخصوص که غالب حمامهای سنتی ایران به جهت تامین آرامش روحی مشتریان از عناصر تزئینی فراوانی چون نقاشی، کاشیکاری، مقرنس و... همگی هدفمند و بجا استفاده شده که زیبایی و اثربخشی تزئینات زمانی به اوج خود میرسد که نور مناسب به آنان بتابد. چراکه تزئینات در معماری ایرانی علاوه بر دقت و ظرافت مظهری از شادی، معرفت و شعور نیز بوده است.
در هر بنایی به هر منظوری که ساخته شود با توجه به کاربری آن و شرایط اقلیمی و فرهنگی میزان نور، عناصر معماری و نوع ورود نور از منافذ مختلف مورد توجه و اهمیت بسیار بوده است چه آن زمان که از نور طبیعی استفاده میشده و چه زمان حال که نور مصنوعی کاراییهای خاص خود را اعمال مینماید.
در طراحی اسپاها بنا به عقیده بزرگان و کارشناسان این رشته، نور یکی از فاکتورهای اصلی و بنیادین طراحی در اسپاها تعریف شده است. برای تامین این نور غالبا از نور طبیعی بهره برده و گاه لزوما از نور مصنوعی و حتی نورهای رنگی استفاده شده است. از آنجا که در معماری حمامهای سنتی ایرانی صرفا از نور طبیعی استفاده شده است مبحث کاربری نور مصنوعی در بخش جمعبندی و طرح پیشنهادی ارایه خواهد شد. باتوجه به اقلیم گرم و خشک اغلب نقاط ایران و نیز تابش مستقیم خورشید که باعث شدت گرما و گزندگی نور آفتاب میشود، سبب شده که معماران ایرانی هیچگاه مگر بهندرت و هدفمند از نور مستقیم در طراحیهای خود استفاده ننمایند.
بدین منظور پنجرهها را کوچک و به تعداد کم درنظر میگرفتند و یا اگر در بنایی پنجره بزرگ مورد نظر بود از شیوه دیگری برای تلطیف کردن شدت نور استفاده مینمودند که همانا پنجرههایی موسوم به ارسی میباشد. پنجرهای که بزرگی خود را با تقسیماتی چون چند لتی شدن و نیز استفاده از گره چینیهای هندسی و نقوش دیگر به ظاهر کوچک کرده درصورتی که بر عظمت خود میافزاید و این عظمت را زمانی به اوج خود میرساند که شیشههای رنگین موزون رادرمیان گره چینیها و نقوشش دربرمیگیرد و این نهتنها شدت نور و گرمای مستقیم خورشید را تلطیف نموده بلکه نور آزارنده بیرون با گذار از آن شیشههای رنگین رقصکنان، ریتم و هارمونی رنگینکمان آهنگین خود را به ساکنین هدیه میدهد چه آرامشی بالاتر و پایدارتر از این هدیه. و یا درها و پنجرهها و حتی نورگیرها و دیوارهای جداکننده را با چوب، سنگ و آجرهای ساده یا لعابدار بهصورت مشبک با طرحها و نقوش هندسی بدیع میساختند. بهگونهای که نور منکسرشده و لطیفی وارد فضای داخلی میشده است ولی دیدی از بیرون به داخل نبوده درحالی که فضای بیرونی از داخل به وضوح دیده میشده است.
واین چنین عمل میکنند روزنههایی که در سقف حمامهای سنتی ایرانی تعبیه شده است. چراکه این روزنهها علاوه بر تنظیم گرما و تهویه فضای داخلی حمام، محل گذار نور و تامین روشنایی حمام میباشد درحالی که فضای داخلی از دید بیرونیها در امان است. اینجا باز معمار هنرمند ایرانی ذوق خود را با استفاده از گلجامها که شیشههایی به شکل جام و غالبا رنگی است به منصه ظهور میگذارد.
البته این شیشههای جام شکل از ته قرابههای شکسته تامین میشد و چون برعکس و معلق تعبیه میکردند، در جاهایی به معلقی معروف شدهاند. این شیشهها بهگونهای تعبیه شدهاند که در تابستانها برداشته و در زمستانها گذاشته میشدند و بدین گونه هم عمل تنظیم دمای درون حمام را انجام میدادند و هم مساله تهویه حل میگشت.
از دیگر ترفندهای معماران تیزبین ایرانی رابطه میان نور و آب است. آنگونه که درست در زیر نورگیر گنبد سربینه یا گرمخانه حوضهایی به اشکال متناسب با فرم سقف لحاظ میشد که انوار تابیده از نورگیرها را آیینهوار منعکس و منکسر کرده تا بر دیوارهای غالبا رنگین حمام پردهای رقصان را بیافریند. و یا در چین و شکن گیسوان کلالهای مقرنسها و رسمیبندیهای سقف سایه روشنی مواج و دلانگیز پدیدار کند و مقرنسها نیز با منکسر کردن نور، آن را تلطیف کرده تا انسان را به چنان خلصهای برد که هر آنچه آشفتگی در بیرون و درون خود دارد فراموش کند و به آرامشی وصفناپذیر دست یابد. و این تنها صحنهایست از سناریوی نمایش ایجاد آرامش در حمامهای سنتی ایرانی.
البته دو هدف تهویه و تامین نور به شکل دیگری رخ مینماید بهگونهای که روزنه سقف را بزرگتر گرفته و گنبدی کوچک، بر گنبد اصلی و سوار بر پایههایی متعدد میساختند که در میانه پایهها، پنجرههایی مشبک از جنس چوب یا کاشی و گاهی آجر ساده یا لعابدار نقش تامین اهداف تهویه و شکست نور را بازی میکند. از این مشبکها در پنجرهها و درها و حتی دیوارهای جداکننده بسیار استفاده شده است.
در جایی دیگر خیشخانها نیز یکی دیگر از سازههای معماران سنتی ایران با هدف تامین نور غیرمستقیم و البته تهویه مطبوع فضاهای معماری هدف معمار بوده است. این سازهها در نقطه اوج فیلپوشها بهصورت نیمگنبدی در جهت عکس فیلپوش و در فضای بیرونی آن ساخته شده است. چون این خیشخانها در اطراف گنبد و در جهات مختلف تعبیه شدهاند، پس باد از هر جهت بوزد سبب ورود هوای تازه از آن جهت و خروج هوای گرم داخلی از خیشخان جهت مخالف میشود. همچنین است گذر نور خورشید از معبر خیشخانها که نور شدید و مستقیم را تلطیف کرده و بخشی از آن را به داخل هدایت مینماید.
از اینروست که در معماری ایرانی نکتهایست که میگویند «در بناهای ایرانی، نور هست و نور نیست» بدان معنی که هیچ بنایی در تاریکی بسر نمیبرد ولی از پذیرش نور مستقیم خورشید بهدلیل شدت نور و گرما نیز پرهیز دارد. همه جا نور خورشید هست ولی غیرمستقیم. از آنجایی که نور تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر دیگر المانهای معماری علیالخصوص رنگ و نقاشی در حمامها و حتی عناصر معماری آنها دارد. لذا در مباحث آینده و در جایگاههای مناسب از این مقوله سخن به میان خواهد آمد.