هر گاه سخن از ماساژ به میان میآید، ناخودآگاه تصویری از رفع خستگی توسط شخصی به عنوان ماساژور برای ماساژگیرنده تداعی میشود. بهطور کلی فرهنگ ایرانی هرگز با این امر بیگانه نبوده و کموبیش نام ماساژ و ماساژور در کشور، نامهایی آشنا بهشمار میرفته است. اما در دهه اخیر تفاوت اساسی در نگرش به این مقوله صورت گرفته و این مقوله تغییرات اساسی و ساختاری به خود دیده است. افزایش تعداد ماساژورهای آموزشدیده، بستر بکری را فراهم آورد تا به سرعت، فرهنگ ماساژ گرفتن در تمامی اقشار جامعه رشد نماید، در حالیکه در گذشته نهچندان دور این امر به قشر خاصی از جامعه که اکثرا طبقه مرفه جامعه را تشکیل میدادند اختصاص داده میشد.
این رشد سریع از نگاهی مثبتگرا میتواند بسیار مفید بوده، و علاوه بر کارآفرینی و ایجاد شغل در سطحی قابل قبول به رشد سلامت جسمی و روانی افراد نیز کمک کند. اما در صورتیکه بهطور موازی به افزایش سطح آگاهی ماساژورها و تمامی افراد ماساژگیرنده توجه نشود، میتواند این امر مفید، زیبانبار نیز باشد. هر چند در این زمینه فعالیتهای پراکندهای انجام پذیرفته اما به نظر میرسد که این مقدار کافی نبوده و بخش علمی این موضوع اغلب نادیده گرفته شده است.
تعریف ماساژ
ماساژ بهطور کلی مجموعهای از حرکات و تکنیکهایی منظم است که توسط ماساژور بر روی فرد ماساژگیرنده، به منظور ایجاد تعادل و آرامش اعمال میشود. در برخی مواقع، مردم ماساژ را به عنوان ماساژدرمانی میشناسند. در صورتیکه ماهیت ماساژ به صورت عمده درمان نیست بلکه ماساژ در تمام سبکها و انواع آن با ایجاد آرامش، رفع خستگی، کوفتگی و گرفتگی عضلات به تعادل بدن شخص ماساژگیرنده کمک نموده و باعث میشود احساس خوشایندی در فرد ایجاد شود. آرامش و تعادل دو فاکتور بسیار مهم در حفظ تندرستی و نشاط هر فرد به شمار میرود. بدیهی است هرگاه این دو فاکتور مهم در بدن هر شخص تقویت شود به صورت قابل توجهی به پیشگیری برخی از امراض و همچنین حفظ سلامتی هر فرد کمک خواهد شد و شاید همین امر باشد که باعث شده به صورت اشتباه در برخی اوقات ماساژ را به عنوان فرآیند درمان بشناسند. هر چند فواید و تاثیرات فوقالعاده ماساژ بر روی بدن کاملا اثبات شده است اما باید توجه داشت که هرگز ماساژ به تنهایی نمیتواند به عنوان عامل درمان در نظر گرفته شود. احتمال میرود که این باور غلط نه فقط به دلیل عدم آگاهی افراد صورت گرفته بلکه دلیل اصلی آن توجه و برگردان کلمه ماساژ باشد.
Massage therapy اصطلاح رایجی است که در تمامی دنیا استفاده میشود. از آنجا که در فرهنگ لغات therapy به عنوان درمان شناخته شده است Massage therapy به صورت ماساژ درمانی ترجمه شده و Massage therapist، ماساژ درمانگر تعریف شده است. واقعیت امر این است که در بسیاری از موارد واژه therapy نه در جایگاه درمان بلکه در جایگاه مراقبت قرار میگیرد. برای مثال در کنار آب، موسیقی، نمک و... . حتی در کنار تئاتر و رقص هم این واژه را مشاهده میکنیم که به وضوح بیان میکند در این موارد therapy در جایگاه مراقبت و کمک به سلامتی در کنار درمانهای دیگر به کار میرود. در مورد ماساژ هم کاملا همینطور است، همان گونه که موسیقی مناسب و یا خندیدن (که به تازگی اصطلاح خندهدرمانی بسیار شنیده میشود) میتواند بر سلامت روح و جسم افراد تاثیرگذار باشد. در حالیکه خود موسیقی و خنده جزیی از زندگی افراد معمول نه صرفا بیمار به شمار میرود، ماساژ اصولی هم میتواند به عنوان عادتی پسندیده تاثیر خود را در زندگی افراد نشان دهد. بنابراین بهتر است نگاه ما به ماساژ به عنوان یک امر کاملا عادی و به دور از پیچیدگی های تبلیغاتی باشد و البته انتظار ما هم از تاثیر ماساژ باید در حد بسیار معقول و منطقی باشد. در این صورت است که میتوان از ماساژ به دور از هر توقع غلو شده و حاشیههای مختلف به درستی لذت برد.