تنفس ابزار قدرتمندی است. شاید پی برده باشید که با تجربه حالات روحی مختلف الگوی تنفستان تغییر میکند. وقتی غمگین هستید بازدمتان طولانی است، وقتی برافروخته و خشمگیناید تند و شدید نفس میکشید، هنگامی که دستخوش اضطراب میشوید، تنفستان کوتاه و سطحی است و زمان شادی و سرخوشی، آرام و آهسته و بلند هوا را به درون و بیرون ششهایتان میبرید. بهدلیل همین رابطه نزدیک و صمیمی بین تنفس و ذهن است که میتوانید به محض آگاهی یافتن از نحوه کار با تنفس به نحو شگفتآوری بر حالت ذهنی و عواطفتان تاثیر بگذارید.
ریچارد فریمن، از مربیان پرآوازه آشتانگا یوگا، در اینباره چنین نظر میدهد، «تنفس و ذهن مثل دو ماهی که پا به پای هم شنا میکنند همزمان در حرکتند.». تمرینات تنفسی هر یک به شیوهای متفاوت بر حالات روحی اثر میگذارند. بعضی از این تمارین عبارتند از تنفس کامل یوگا یا تنفس اوجای (Ujjayi-تنفس فتح و پیروزی)، بهراماری پرانایاما(Behramari Pranayama-تنفس همهمه زنبور)، کاپلابهاتی پرانایاما(Kaplabhati Pranayama-تنفس تمیزکننده جلو مغز)، نادی شودانا پرانایاما (Nadi shodhana Pranayama– تنفس متناوب از سوراخهای بینی)، و بهاستریکا پرانایاما(Bhastrika Pranayama-تنفس دم آهنگری).
اغلب این تمرینات کوتاهمدت هستند و میتوان طی یک جلسه کلاس عادی یوگا آنها را فراگرفت؛ آموختن بعضی دیگر زمان طولانیتری میبرد. آنچه در همه این تمرینات مشترک است این است که باید بدون تقلا و فشار و با شکم خالی(3 ساعت پس از صرف غذا) و تحت نظارت یک معلم آموزش دیده فراگرفته و تمرین شوند.
راجر یانکه، پزشک طب سنتی شرق و نویسنده کتاب «درمانگر درون» مینویسد: «تنفس، حلقه اتصال ما با پیچیدهترین دارویی است که درون خود حمل میکنیم.» در تنفس قابلیت درمانکننده ساده اما ژرف و پیچیدهای نهاده شده است. افزایش دادن حیرتآور سطح انرژی بدن و از بین بردن یا دست کم کاستن از شدت افسردگی، استرس، اضطراب و ضربههای عاطفی ازجمله فواید تمرینات تنفسی یوگا محسوب میشود. با تمرینات تنفسی میلیونها نفر زندگیشان را به کل دگرگون کردهاند و اصلیترین دلیل آن رابطه میان ذهن و تنفس است. وقتی روی تنفستان کار میکنید در حقیقت در حال کنترل ذهن خود هستید.
بسیاری هستند که قبل از آغاز مدیتیشن این تمرینات را به کار میبرند و دلیل خوبی هم برای انجام آن دارند: بعضی از تمرینات تنفسی خاص میتوانند ذهن را به آستانه مدیتیشن برده و روند مراقبه را برای مراقبهگر سهل کنند.
خاستگاه مدیتیشن و پرانایاما
کریس دیل، مربی ارشد یوگا و مدیتیشن در «بنیاد هنر زندگی» میگوید، «ما تمایل داریم تا یوگا و بهویژه مدیتیشن را به شبه قاره هند ربط دهیم.» دانش مرسوم و متداول میگوید یوگا حدود 5000 سال قبل در دره ایندوس پاگرفته است – منطقهای که پاکستان امروز، شمال غرب هند و برخی از نواحی شمال شرقی افغانستان را دربرمیگیرد.
گواه این مدعا نگینهایی از سنگ صابون است که روی آن اَشکالی از حرکات قابل تشخیصی از یوگا نقش بسته است. گرچه تکنیکهای یوگا در هند با پیشرفتهترین روش ممکن سامان و نظم یافته است، فرهنگهای کهن چین و تبت نیز به رابطه عمیق و پیچیده میان تنفس و ذهن و این حقیقت که تغییر دادن الگوهای تنفسی شیوه نیرومند و کارآیی برای درمان جسم و روان و سوق دادن ذهن به سوی مدیتیشن است پی برده بودند.
این تمرینات هر اندازه هم کهن و قدیمی، اما نباید از یاد برد که یوگا در سرشت دستگاه عصبی انسان تنیده شده است. اگر کودکان را به نظاره بنشینیم خواهیم دید که بیهیچ کوشش و تقلایی وارد آساناها (حرکات یوگا)، مودراها (وضعیتهای دست) و الگوهای تنفسی شده و از آن خارج میشوند، و اینها همگی بخشی از روند رشد طبیعیشان محسوب میشود. مواردی هم گزارش شده که افرادی بدون داشتن هیچ پیشینهای از یوگا در حین انجام تکنیکهایی مثل تخیله هیجانی تنفسی یا در زمان بهبودی از یک واقعه دردناک تکاندهنده بهطور خودبهخود به انجام حرکات یوگا و پرانایاما مبادرت ورزیدهاند.
کریس دیل بر این باور است که ما انسانها اشتیاق عمیقی داریم تا توجه خود را به درون معطوف کنیم، «همیشه افرادی بودهاند که حس میکردند باید در زندگی چیزی بیشتر از آنی باشد که بر حواس ظاهر میشود و همواره استادانی یافت شدهاند که ما را در یافتههای خود از این سفر درونی سهیم کردهاند.»
آیا مدیتیشن و پرانایاما لازم و ملزوم یکدیگرند؟
یکی از زیباییهای یوگا تنوع در دیدگاهها و آموزشهای آن است، هرچند اکثر مکاتب یوگا اذعان دارند که یوگا سوتراهای پاتنجلی، متن مرجع و اصلیای است که یوگا بر آن استوار شده است. مصرع آغازین هاتایوگا پرادیپیکا، یکی از مهمترین متنها درباره هاتا یوگا، تصریح دارد هدف غایی هاتا یوگا رسیدن به راجا یوگاست، به بیان سادهتر هدف از تمرینات فیزیکی و جسمانی آماده کردن جسم است برای به سکون درآوردن ذهن.
یوگا، به عقیده پاتنجلی، هشت اندام دارد: یاماها-Yamas(قوانینی برای رفتار اجتماعی)، نیاماها- Niyamas (دستورالعملهایی برای رفتار فردی)، آساناها- Asanas(حرکات و حالات جسمی)، پرانایاما – Pranayama(تمرینات تنفسی جهت افزایش انرژی حیاتی)، پراتیاهارا- Pratyahara(جمعآوری حواس)، دهارانا-Dharana (تمرکز)، دهیانا-Dhyana (مدیتیشن) و سامادهی-Samadhi (ذهنی که در آرامش مطلق قرار یافته و فارغ از هر نوع فعالیتی است). وقتی به این اصول مینگریم به وضوح دیده میشود که آساناها فقط یکی از جنبههای متعدد یوگاست و جوهر حقیقی آن هر هشت اندام را دربرمیگیرد. بعضی از معلمین یوگا این هشت اندام را بهصورت متوالی و پیدرپی در نظر میگیرند و آموزششان بر این استوار است که قبل از شروع تمرین پرانایاما باید بر آساناها مسلط شد. مدرسین و نحلههای دیگر یوگا بر این باورند که پاتنجلی به درستی بر این هشت وجه یوگا نام اندام نهاده است چرا که این جنبهها و ابعاد همگام با هم رشد میکنند نه پلهپله. همانگونه که وقتی همه اندامهای بدن حضور داشته باشند بهترین عملکرد را خواهند داشت، از یوگا نیز وقتی همه هشت اندام در تمرینتان حاضر باشد بهترین نتیجه را خواهید گرفت.