اوشو، عارف معاصر هندی، مدیتیشن را ماجراجویی و مخاطره در ناشناخته می‌نامد، عظیم‌ترین مخاطره‌ای که ذهن انسان قادر به تصور آن است. میشال لوین، نویسنده کتاب «مدیتیشن، راهی به سوی کشف ژرفای خویشتن»، مدیتیشن را رازی شگفت‌آور می‌خواند، سّر و رازی که از میان اعصار به ما رسیده، رمز و رازی که شمن‌های روشن‌بین در دل جنگل‌های انبوه به نجوا نشسته‌اند، و فرزانگان باستانی در معابد کوهستانی سینه به سینه منتقلش کرده‌اند. لوین، مدیتیشن را رازی ژرف توصیف می‌کند، همچون دری به واقعیتی دیگر، واقعیتی که همیشه وجود دارد اما نمی‌توان آن را دید.

 

 

 
مدیتیشن از گذشته تا امروز
تقریبا 50 سال پیش ماهاریشی ماهش یوگی مدیتیشن را به گروه موسیقی بیتل‌ها آموزش داد و این گونه بود که محبوبیت مدیتیشن در دنیای غرب آغاز شد. اما تمرین مدیتیشن در نقاط دیگر دنیا پیشینه‌ای کهن دارد و با قاطعیت می‌توان گفت که تاریخچه آن در سنت هندو به 2 الی 3هزار سال قبل از میلاد مسیح بازمی‌گردد. برخی از صاحب‌نظران معتقدند که ریشه‌های آن درواقع متعلق به دوران پیش از تاریخ بوده و شمن‌های قبایل شکارچی- دانه‌چین، هزاران هزار سال پیش به تمرین آن می‌پرداختند انواع و اقسام روش‌ها و اشکال گوناگون مدیتیشن را می‌توان در میان فرهنگ‌ها و ادیان مختلف جستجو کرد. از روش‌های در سکون مانند ویپ آسانا و تای‌چی تاشیوهای در حرکت مانند آیین شمنی و نیایش‌های خلسه‌آور؛ از مدیتیشن‌های ذهنی چون ذاذن و کوآن مدیتیشن تا مدیتیشن‌های عینی مانند قبالا و جنانا یوگا. اما باید بر این نکته پای فشرد که غایت و هدف تمامی روش‌ها و آیین‌های مدیتیشن به سکون و سکوت واداشتن ذهن و آرام کردن غوغا و همهمه بی‌وقفه آن است تا بتوان از ورای آن با واقعیتی دیگر متصل شد و حالات تغییریافته ذهن را به تجربه نشست.


اثرات فیزیولوژیایی مدیتیشن بر بدن
‌اکنون دیگر پذیرفته شده که ذهن می‌تواند اعمال مکانیکی بدن و تعادل شیمیایی آن که ضامن و تامین‌کننده سلامت مطلوب است را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی ذهن آشفته شده یا شرطی‌اش می‌کنیم تا منفی‌نگرانه بیندیشید، می‌تواند سبب عدم تعادل در بدن شده که به آن بیماری می‌گوییم. نگرانی، اضطراب و عصبانیت نیز می‌تواند جریان آزاد انرژی را محدود کند که در صورت برقرار نشدن تعادل ممکن است به صورت علایم بیماری جسمی نمود پیدا کند. بکرات ثابت شده که مدیتیشن در درمان منشاء این آشفتگی‌های روانی که در برابر معالجات دارویی مرسوم مصون هستند بسیار موثر است.


متعادل کردن جسم
پل‌ رولند، در کتاب «چگونه مدیتیشن کنیم» اشاره می‌کند که: «در آزمایش‌های بالینی مشخص شده است که مدیتیشن هم به‌عنوان یک درمان مکمل یا زمانی که برای پشتیبانی و تقویت در درمان مرسوم پزشکی به کار گرفته می‌شود کاملا نتیجه‌بخش و موثر است.» به ایجاد تعادل در نیمکره‌های راست و چپ مغز که به ترتیب به فرآیندهای عاطفی و عقلی مربوطند کمک کرده و دستگاه‌ ایمنی بدن را قوت می‌بخشد چندان که بدن می‌تواند خودش را بهبود بخشد.
تنظیم فشار خون، به تحرک واداشتن جریان خون، تخفیف درد و کاهش تنش عضلانی، ازجمله آثار و فواید زیست‌شناختی چشمگیر مدیتیشن است. حتی می‌تواند از سرعت فعالیت هورمونی بکاهد به طوری که افرادی که به طور منظم تمرین مدیتیشن می‌کنند به‌تدریج سالم‌تر به نظر می‌رسند و احساس سرحالی بیشتری دارند. می‌توان به کسالت‌های جزیی مثل میگرن، حمله‌های اضطراب، مشکلات سینوسی، آسم و نامنظمی ضربات قلب هم با تمرینات منظم تنفس عمیق که موجب بهبود جریان هوا در مسیرهای گرفته می‌شود کمک کرد. به دلایلی که ذکرشان رفت شمار روزافزونی از پزشکان، آرام‌آرام بیمارانی که دچار امراض مرتبط با استرس هستند و حتی بیماران لاعلاج را به سمت کلاس‌های مدیتیشن ارجاع می‌دهند.
اما حتی اگر فکر می‌کنید به لحاظ جسمی و فیزیکی کاملا سالم و سرحال هستید می‌توانید با ادغام مدیتیشن در برنامه روزانه‌تان از آثار و فواید بسیاری بهره‌مند شوید. با تمرین منظم مدیتیشن می‌توانید انضباط شخصی‌تان را پرورش داده، عملکرد فردیتان را در ورزش، کسب‌وکار و هنر بهبود بخشیده، اعتماد به نفس کسب کرده، انرژی و کارایی‌تان را ارتقا داده و درمجموع نگرش مثبت‌تری را نسبت به زندگی بیافرینید.


اثرات فیزیولوژیایی اعجاب‌انگیز دیگر
بنابر یک سلسله آزمایش‌های علمی که رابرت والاس از دانشگاه کالیفرنیای ایالات متحده آمریکا در دهه 1960 انجام داد، که پس از آن توسط هربرت بنسون متخصص قلب از دانشگاه هاروارد مورد تایید قرار گرفت، مدیتیشن اثر فیزیولوژیایی عمیق‌تری نسبت به وارهیدگی صرف یا حتی خواب بر بدن دارد. والاس و بنسون پی بردند آزمایش شونده‌هایی که در وضعیت مدیتیشن قرار می‌گرفتند نسبت به زمانی که به طور عادی در حال استراحت هستند در هر دم 20درصد اکسیژن کمتر به درون کشیده و در هر بازدم 20درصد دی‌اکسیدکربن کمتری بیرون می‌دهند. از فشار خون و ضربان قلب آنها به طرز قابل ملاحظه‌ای کاسته می‌شد و مقدار اسید لاکتیک بسیار ناچیزی تولید می‌کردند که حتی مدتی پس از پایان جلسات نیز در همان حد کم باقی می‌ماند. اسید لاکتیک ماده‌ای است که با پاسخ ستیز – یا – گریز مرتبط بوده و بنابراین از قدیم‌ به عنوان نشانگر سطوح استرس به کار می‌رود.


تحقیقات بیشتر
بعدها در دهه 1960، پژوهشی که به دست دو محقق ژاپنی انجام گرفت فاش ساخت که امواج مغزی راهبان ذن، الگوی مرتبط با بسامد تتای پایین که معمولا هنگام خواب ایجاد می‌شود را از خود نشان می‌دهد، گرچه راهب‌‌ها کاملا بیدار بوده و در حالت هوشیاری تشدید شده قرار داشتند. کشف بعدی که نشان داد می‌توان از مدیتیشن برای کنترل اعمال فیزیولوژیایی غیرارادی سود جست، منجر به رشد و گسترش پسخوراند زیستی (بیوفیدبک) در دهه 1970 شد- تکنیک جایگزین و غیرمرسومی که بیماران در طی آن برای رهایی از درد و استرس فنون مدیتیشن را تقلید می‌کنند.