چاپ
دسته: سبک زندگی
بازدید: 1087

 BBC: نوشتن در ستایش تنبلی کار آسانی نیست. بعید است جامعه‌ای در دنیا باشد که سخت‌کوشی و پرکاری را تشویق نکند و کاهلی و تنبلی را نکوهش. در تمام دنیا و در طول تاریخ، بزرگان فکر و دین و سیاست و فرهنگ در ستایش سخت‌کوشی و زحمت‌کشی متفق‌القول بوده‌اند و هیچ پدر و مادری نیست که فرزندانش را بجای تلاش به تنبلی تشویق کند.

از فواید تنبلی چه می دانید؟

 با این حال ما اینجا می‌خواهیم تا حد ممکن از تنبلی اعاده حیثیت کنیم، یا حداقل از تنبلی طبیعی. تنبلی البته تعریف روشنی ندارد و هر کس با معیارهای خود آن را تعریف می کند. برخی افراد که خود را به خاطر تنبلی سرزنش می‌کنند در چشم دیگران الگوی سخت‌کوشی هستند و برخی که خود را تنبل نمی‌دانند به نظر دیگران تنبل هستند. به نظر می‌رسد که هیچکس دوست ندارد تنبل باشد، آنها که تنبلند یا تنبلی می‌کنند، پیش خود شرمنده هستند و خود را سرزنش می‌کنند. آنها که سخت‌کوش هستند تنبل‌ها را سرزنش می‌کنند. خلاصه تنبل‌ها را هیچکس دوست ندارد و این را هر بچه‌ای از همان اول یاد می‌گیرد، اول در خانه و بعد در مدرسه که بعضی بچه‌ها تنبلند و بعضی زرنگ. تمام توصیه‌ها و دستورالعمل‌ها و همه چیز برای افراد فعال و سختکوش است و هیچکس به خود زحمت نمی‌دهد که چیزی به تنبلها بگوید جز این که تنبلی را کنار بگذارند. هیچکس نمی‌گوید که فلان کس بخاطر تنبلی موفق شد اما چه کسی می‌تواند بگوید که کوآلا در دنیای وحش موفق نبوده؟

اتفاقا اخیرا پژوهشی منتشر شد درباره حدود سیصد نوع نرم‌تن اقیانوس اطلس غربی، چه آنها که از بیش از پنج میلیون سال پیش منقرض شده چه آنها که هنوز در این آبها زندگی می‌کنند. نتیجه این که آنها که منقرض شده‌اند متابولیسم پایه‌شان بیشتر از آنها بود که هنوز زنده‌اند. یکی از پژوهشگران این تحقیق گفت شاید بهتر باشد زین پس به جای اصطلاح مانوس 'بقای اصلح'، از اصطلاح نامانوس 'بقای تنبل‌ترین' یا دست‌کم 'بقای کُندترین' استفاده کنیم.

طبیعی است که حتی افراد سخت‌کوش هم گاهی تنبلی کنند و افراد تنبل هم گاهی می‌شود که مجبور شوند سخت‌کوشی کنند. بنابراین چگونه می‌توان معیاری برای تنبلی تعریف کرد. جواب این سوال را نمی‌دانیم اما مسئله ما آنها نیستند که گاهی زرنگند گاهی تنبل و وقتی زرنگند خوشحالند و وقتی تنبلند ناراحت. روی صحبت ما آنهایی هم نیستند که آنقدر منابع زیر دست و پایشان ریخته که می‌توانند هیچ‌کاری نکنند. تنبلی‌ آنها به این دلیل است که از فشار ازدیاد منابع رنج می‌برند و ناچارند این امکانات را با تنبلی مصرف کنند. آنها دغدغه زیست‌شناختی هم ندارند چون در طبیعت قانون بقای اصلح صادق است و آنها می‌توانند این موهبت طبیعی را با ژن‌های مرغوب به نسل بعدی منتقل کنند.

مسئله ما اینجا تنبل‌های طبیعی هستند و از همین گروه هم می‌خواهیم اعاده حیثیت کنیم. تنبل طبیعی کسی است که در هر حال و شرایطی، حتی در زمان سخت‌کوشی اجباری، اصل اول برایشان تنبلی است که یعنی صرفه‌جویی در منابع.

در حیات وحش هیچ موجودی را نمی‌بینید که دائم در حال فعالیت باشد. شیر و شمپانزه و مار و سوسک، حتما لحظات، دقایق یا ساعت‌هایی از روز را هیج کاری نمی‌کنند، چه اسمش استراحت باشد، چه در امان ماندن از گرما یا سرما یا بطالت و نشخوار. بنابراین تنبلی اصلا پدیده نادری در طبیعت نیست بلکه بسیار هم رایج است. دلیل آن هم واضح است، اصل اول طبیعت مقتصد بودن است و موجود زنده در استفاده از منابع ارزشمند مثل انرژی نهایت صرفه جویی را می‌کنند. فعالیت دائم، انرژی دائم می‌خواهد که به دست آوردن آن کار راحتی نیست و خیلی وقتها اصلا در دسترس نیست. در حیات وحش یک اصل مهم وجود دارد، اگر کاری مطلقا لازم نیست، آن را انجام نده. وقتی در فیلم‌های حیات وحش مثلا دسته‌ای شیر را می‌بینیم که خمیازه می‌کشند و با دمشان مگسها را می‌تارانند، کسی نمی‌گوید چه شیرهای تنبلی، ببین وقتشان را چطور تلف می‌کنند. آنها صرفا دارند دخل و خرجشان را جور می‌کنند.

دانشمندان علوم تکامل و زیست شناسی می‌گویند تنبلی راهکار 'ارزشمندی' است برای تطابق موجودات زنده با محیط. برای مثال زمانی که بشر آتش را کشف و مهار کرد توانست مواد غذایی را بپزد. شمپانزه‌ها که نزدیکترین خوشاوندان ما هستند باید روزی پنج ساعت صرف جویدن ساقه و چیزهای سخت دیگر کنند اما با کمک آتش بشر توانست ظرف مثلا یک ساعت غذایش را خورده باشد. این زمان اضافه احتمالا هم صرف تنبلی شده هم احتمالا صرف ساخت وسایل تازه برای شکار یا روی آوردن به هنر و مثلا کشیدن نقاشی روی دیوار غارها.

اصلا این را بگوییم که تنبلی انگیزه بزرگی برای بشر بوده و هست. معروف است که می گویند اختراع زاییده احتیاج است و البته یکی از احتیاجات بشر تنبلی است. برای همین است که از پانزده هزار سال به این سو که سگ را اهلی کرد. بشر همواره به دنبال این بوده که کارهایش را به دیگران محول کند، بارش را اسب و خر ببرند، زمینش را گاو شخم بزند و شبها به جای خودش سگ گوش به زنگ باشد. بعد هم نوبت به ماشین ها رسید که وظایف انسان را به عهده بگیرند و هوش مصنوعی و روباتها که خیلی دور نیست که کلا بشر را از هر وظیفه‌ای خلاص کنند.

شواهد علمی بسیاری وجود دارند که سرعت زندگی بشر بخصوص در شهرهای بزرگ بسیار افزایش پیدا کرده است. به حیات وحش که نگاه کنید، معمولا موجوداتی که عمر کوتاهی دارند، مثل مرغ مگس خوار و موش ضربان قلبشان در دقیقه بسیار زیاد است و موجوداتی که سالهای سال عمر طولانی می کنند مثل لاک‌پشت گالاپاگوس و نهنگ، بر عکس در دقیقه قلبشان کم می‌تپد. این را هم می‌دانیم که در هیجان و اضطراب و استرس و دویدن به دنبال امور روزمره زندگی هورمونهایی مثل کورتیزول و آدرنالین در بدنمان ترشح می‌شوند که ضربان قلب را بالا می‌برند.

کوفتن بر طبل سختکوشی -بدون درنظر گرفتن این که این فعالیت مستلزم مصرف کردن چه منابعی است- بسیاری از مردم را در شرایط رقابت دائم قرار داده، مسابقه قدرت و ثروتی که ثانیه‌ای غفلت موجب عقب افتادن و پشیمانی است. آنها که حائز شرایط شرکت در این مسابقه نیستند، در مسابقه‌ای دیگر شرکت دارند، در مسابقه بقا و برای ته‌مانده آنچه از مسابقه اول مانده تقلا می‌کنند. بی‌دلیل نیست که آمار بیماری قلبی بخصوص در شهرها بالا است. بنابراین تنبلی، آرامش و کاستن از سرعت زندگی برای سلامت و طول عمر هم مفید است.

 

بنابراین ما اینگونه فکر می‌کنیم که تنبلی طبیعی روز به روز بیشتر جایگاه خود را پیدا خواهد کرد، هم شواهدی علمی هست که تنبلی طبیعی می‌تواند برای سلامت جسم و روح مفید باشد هم اینکه سخت‌کوشی زیاد بشر مشکلات جدی برای خودش و موجودات دیگر و کره زمین ایجاد کرده است.

تنبل طبیعی به استفاده از منابع (انرژی، وقت، پول) حساس است و از هر ترفندی برای صرفه‌جویی استفاده می‌کند. تنبل طبیعی عمل‌گرا است، تا کاری واقعا ضرورت نداشته باشد آن را انجام نمی‌دهد، در انجام هر کاری منابع مصرفی را با فواید احتمالی می‌سنجد، تاثیر کارهای خود را بر کره زمین و انسان‌ها و موجودات دیگر در محاسبه خود وارد می‌کند و اسیر زرق و برق و تجمل نمی‌شود چون با طبیعت صرفه‌جویش جور در نمی‌آید. مثال خوبش، کوآلا.

از این رو برای اولین بار راهنمایی را تهیه کرده‌ایم نه برای افراد سخت‌کوش و فعال بلکه برای تنبل‌های طبیعی. برای آنها که در هر کاری به منابعی که باید صرف ‌کنند توجه می‌کنند، خرید بیهوده نمی‌کنند، بیهوده انرژی مصرف نمی‌کنند، هدر نمی‌دهند و آلوده نمی‌کنند. تا واقعا لازم نداشته باشند نمی‌خرند، بیهوده دور نمی‌ریزند، دوباره مصرف و بازیافت می‌کنند. با خرید درمانی استرس مسابقه را تخفیف نمی‌دهند و به این فکر می‌کنند که هر چه بیشتر مصرف کنند باید بیشتر هم پول بدهند و باید بیشتر هم پول دربیاورند، تجمل برایشان ارزش نیست، کمتر می‌خورند و می‌پوشند و خرج می‌کنند و مصرف می‌کنند و به قناعت خود می‌بالند.