در سلسله مقالات پیشین دو مبحث نور و وسعت فضا از چندین فاکتور اصلی اسپا را در ساختار حمامهای سنتی ایرانی به بحث نشستیم و اینک مبحث رنگ از دیگر فاکتورهای مطرح اسپا را در چند حمام ایرانی مورد بررسی قرار میدهیم. رنگ در اسپاهای امروزی به معانی انتزاعیتری تبدیل شده است آنگونه که فضاهایی را صرفا با یک رنگ خاص برای هدفی خاص تزیین مینمایند و یا با نورهای مصنوعی فضایی را رنگین میسازند که کمتر قرابتی با طبیعت و روحیه انسان دارد، لکن به جهت دارا بودن امکانات وسیع امروزی قابلیت دسترسی به خواستههای گوناگون را فراتر از معماران قدیمی دارند. و اکنون ما نیز با وجود دارا بودن فضاهای نوستالژیک گذشته (حمامها) میتوانیم همچون معماران امروزی امکانات بروز را به مدد گرفته، گذشته و حال را تلفیقی شایسته نماییم. بدینگونه هم گذشتگان را پاس داشتهایم و هم آیندگان را به فرهنگ بومی پیوند دادهایم.
یکی از نشانههای احترام به هویت انسان در فرهنگ ایرانی اهمیت دادن به ساختارحمام و ظرافت و دقت در معماری آن بوده است. از آنجا که در فرهنگ ایران انسان را موجودی والا و اشرف مخلوقات میدانند پس حمام را نیز چون دیگر مکانهای زیستی درخور شأن و شایسته شرافتش میساختند تا با انگیزهای وافر جذب حمام شود نه از سر وظیفه و اجبار، و با روحیهای سرشار از نوازش و آرامش آنجا را ترک گوید. فلذا بانی و سازنده حمام علاوه بر رعایت شرایط محیطی، فنی و طبی، زیبایی، دلفریبی و آرامشبخشی را با ایجاد نقوش و تزیینات بدیع و معنادار به وی هدیه میدهد. چنانکه به گفته میرغضنفری از عالمان متأخر طب سنتی:
حمام باید زیبا باشد، در حمامهای قدیم، سه مدل نقاشی ترسیم میشد، نقاشیهای حماسی و جنگها که برای تقویت قوای قلبی بسیار کمککننده بود و افراد ترسو از آن بسیار بهره میبردند، نقاشیهای شاعرانه که تقویتکننده قوه نفسانی و برای افزایش نشاط و شادی مفید بود و نقاشیهای منظرههای گل و بستان که سیستم گوارش را تقویت میکرد.
و نیز به گفته گیالنی مولف کتاب «حفظ الصحه ناصری» از حکمای متقدم به موارد روانشناختی تصاویر در داخل حمامها اشاره دارد و مینویسد: بدان که حکمای متقدمین که مخترع مستخرج حمامند، بعد از آنکه به دقت ملاحظه کردند که حمام اگرچه منافع زیاد دارد و لیکن محلل و مضعف قوی و مستفرغ روح هم هست پس از آن اتفاق کردهاند در فکر که استخراج کنند چیزی را که به جبر کسورات ضعف و تحلیل در اسرع زمان نماید، این است که رسم کردهاند نقوش رنگین خوب در دیوار حمام. سه گونه تصویر به مناسبت سهگانه روح: حیوانیه، نفسانیه و طبیعه قرار دادهاند که هر قسم این تصویر سبب از برای قوتی از قوای مذکوره باشند. از برای قوای حیوانیه تصویر شجعان و سوارهای مکمل و مسلح که هریک شمشیر برهنه نموده و آن دیگر دشنه کشیده و دیگر تیر در کمان چاچی گذاشته به قوت تمام میکشید و از برای نفسانیه صورتهای زنان خوب و مرغوب و اردان ساده مشک مو در حالت شرب و برخی در حالت سکر و آن دیگر در حالت رقص، از برای قوای طبیعه صورت بساتین و باغها و صورت درختهای مثمره معروف از قبیل انار، شفتالو و هلو و آنچه شبیه به اینها باشد و دیگر کشیدن سایر اشکال به هیچوجه مناسب نیست.
نور و رنگ دو یار همپا، دو آیتم پویا و دو عامل اصلی موثر در ترکیب کلی و کیفیت سازمانیافته معماری در جهت معنا بخشیدن به کلیت فضاهای خاص معماری ایرانی میباشند.نور مبین رنگ و رنگ معنادهنده به نظم، ریتم و شکل هندسی فضاست بهطوری که نور و رنگ ساختار، شکل و حجم را به تعریف مینشیند. آنچنانکه نهتنها مفهوم کاربری بنا را مشخص میکند بلکه لطافت، زیبایی و آرامشبخشی فضا را به کاربر القا مینماید و این یکی از ویژگیهای معماران ایرانی است که از ترکیب و کاربری دو عامل نور و رنگ بیشترین بهره را میبردند.
چنانکه در مباحث وسعت فضا و نور در شمارگان پیشین آمده بود، معماران ایرانی برای رسیدن به فضاهای گوناگون و گاه متضاد، ابتدا پوشش فضا را متناسب با کاربری آن و ترکیب آن فضا با فضاهای پیوسته را در طرح خود لحاظ میکردند. از آنرو فضای مورد نظر را با سقفی بلند نشسته بر تعدادی ستون و پیوسته به فضاهای جنبی و ایجاد بازشوهای متعدد به وسعت دلخواه خود میرساندند.
معماران مجرب جهت تکامل بخشیدن به فضای مذکور آگاهانه از سه عامل نقش، رنگ و نور مدد میگرفتند. با کاربندیها، رسمیبندیها، ساخت فیلپوشها (گوشوارهها)، مقرنسها و قطاربندیهایی از جنس گچ و یا آهک و یا تلفیقی از هر دو نوعی نقش ایجاد میکردند و نوعی دیگر از نقوش را بر سینه کاشی به اجرا میرساندند.ازارهها و در جاهایی کف سکوها را نیز به کاشی مزین مینمودند و یا کاشی را در تنوع هفترنگ، معرق و معقلی به کار میگرفتند. نوعی دیگر نقوش گیاهی، جانوری و انسانی که هر یک میتواند داستانی را گویا باشد و خاطرهای را به یاد آورد. نقش را میآفریند و نقش را رنگ معنا میدهد رنگی که به خودی خود جلوهای نداشت در قالب نقش خودنمایی میکند و درنهایت این نور است که نقش و رنگ رابه روئیت میرساند و بدانها هویت میبخشد.
تصاویر انتخابی برای هر فضا از فضاهای حمام تناسب بسیار با روحیات مراجعهکننده با آن فضا را داراست چنانکه مراجعهکننده به حمامهای سنتی برای ورود با سردری که چندین پله پایینتر از سطح گذر است روبهرو میشود. سردری که در آن نیم گنبدی پوشیده از مقرنسهای مملو از نقوش هندسی همراه با تصاویری از حیوانات گوناگون و صحنههایی روایتکننده داستانهایی از باورهای عامیانه و یا حکایاتی برگرفته از متون فرهنگی و ادبی همچون شاهنامه فردوسی، شیرین و فرهاد، خسرو و شیرین، نظامی گنجوی و دیگر متون است.آنچه در این نقوش قابل تامل است استفاده از تصاویر موجودات افسانهای و تصویر جن و شیطان که سمبل کثیفی و پلشتی هستند در سردر ورودی میباشد. این تصاویر در جایی قرار دارند که برای مراجعهکننده در بدو ورود با بدن کثیف در معرض دید است ولی هنگام خروج با بدنی پاک دیدنی نیست. (سردر حمام گنجعلیخان کرمان). با گذر از سردر ورودی و رسیدن به هشتی و دالان با نقش حیواناتی چون مرغابی و دیگر مرغان دریایی که نشان از ورود به منطقهای معتدل و مرطوب را دارد روبهرو میشود تصاویری با همین مضمون مراجعهکننده را به سر بینه میکشاند روحیه و ذهن او را برای قرار گرفتن در فضای جدید آماده میکند.چون پای به بینه یا سربینه مینهد هوای گرم و مرطوب، مطلوب جسم او و فضای فراخ و گسترده با سقفی بلند و نورانی و مزین به انواع تزیینات و نقشها مفرح روح اوست که وی را به آرامشی وصفناپذیر دعوت میکند.
با گپ و گفتی و خوشامدگویی، پاپوش را کنده در جا کفشی مزین به سنگ حجاری شده به نقوش اسلیمی گذاشته و بر سکویی مفروش به کاشی آبی رنگ مینشیند و تکیه به ازارهای میدهد که بر کاشیهای هفت رنگ نقوش هندسی بدیعی را دارد. به هر طرف مینگرد نقشی است و نگاری. در جایی نیلوفران و پیچکان درهم تنیده با اصولی کامل و در گوشهای نقوش حیوانات و پرندگان و در بخشی دیگر صحنهای از داستانهای خاطرهانگیز تکرار شده در شبهای یلدا و داستان عشاق اسطورهای شیرین و فرهاد و یا خسرو و شیرین و یا حماسه جانگداز رستم و سهراب و نگاره پهلوانی نبرد رستم و دیو سفید. این همگان بهانهایست تا از مرارتهای خارج این فضا بدور باشد. تنی بشوید و روحی بیاساید.
مدهوش از زیباییهای سربینه پی در میاندر نهاده، گرمای معتدل را پشت سر گذارده و بوی هوای گرم و مرطوب گرمخانه مشامش را نوازش میکند. گرمخانه نیز مزین به نقوشی است لکن سربینه نمیشود. از آنجا که گرما و رطوبت گرمخانه باعث ضعف جسمی میشود و بر طبق نظرات طب سنتی به درون میل میکند و موجب خوابآلودگی و حتی غش میگردد لذا نقوش انتخاب شده برای گرمخانه بیشتر صحنههای شکار حیوانات درنده چون شیر و پلنگ و یا نبرد جنگجویان میباشد.